کد مطلب:29345
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:42
نظم و پديد آورنده نظم؟
اينجا دو مطلب است كه درك هر دو خيلي ساده و آسان است :
مطلب اوّل : اينكه در وجود خود ما و در وجود هر موجود زنده و در هر جزئي از اجزاء عالم نظمي عميق برقرار است . ما بسياري از اين نظم ها را بي هيچ رنجي مي توانيم دريابيم و به بسياري از آن نيز به كمك دانش مي توانيم پي ببريم مثلاً در وجودمان اگر بينديشيم مي بينيم همه اعضاء با نظم خاصّي در وجود ما تعبيه شده و هر چيزي بجاي خود است و همه اعضاء با هم تناسب دارند نظم عجيب گردش خون ، كار منظم معده ، عمل ريه و كبد و كليه همه گواه اين مطلب است ، از خود بگذريم به سراغ كوچك ترين حشره چون پشه ، مورچه ، عنكبوت و زنبور برويم مي بينيم هر يك در عالم خود نظمي خيره كننده دارند و طرز تغذيه ، در خانه سازي ، در دفاع از خود سامان و نظم و قاعده اي استوار دارند كه از آن سرپيچي نمي كنند .
به عالم بالا نظري اندازيم مي بينيم ستارگان هر كدام در مسير معيّن خود با نظمي خاص حركت مي كنند و در آنجا نيز بي نظمي ابداً راه ندارد به طوري كه هزاران سال مي گذرد و يك كوكب از مسير خود منحرف نمي گردد و به ساير كواكب برخورد نمي كند .
اين است كه خداوند بزرگ آفريننده موجودات و نظم موجودات در قرآن از نظم جهان فراوان سخن گفته و آن را دليل بر وجود قدرتي مافوق قدرت ها يعني خدا گرفته است .
يكجا مي فرمايد : « و في الارض آيات للموقنين و في انفسكم افلا تبصرون ؛ در زمين ( و گردش و حركت و اوضاع ديگر آن ) علامت هاي خداشناسي براي صاحبان يقين موجود است و همچنين در وجود خود شما آدميان آيا نگاه نمي كنيد نگاهي كه بدان عبرت گيرند .
{P - سوره والذاريات ، آيه 20 . P}
و در سوره يس ، آيه 41 مي فرمايد : « لا الشمي ينبغي لها ان تدرك القمر و لاالليل سابق النهار و كل في فلك يسبحون ؛ نه خورشيدي مي تواند ماه را دريابد و نه شب مي تواند از روز پيشي گيرد و هر يك از سيّارات در فلك شناورند » .
و در سوره ملك ، آيات 4 و 5 مي فرمايد : « ماتري في خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصرها تري من فطور ثم ارجع البصركرتين ينقلب اليك البصر خاسئا و هو حسير ؛ در آفرينش خدا بي نظمي و اختلاف نمي بيني گرچه بارها صحنه آفرينش را ديده اي باز بدقّت نگاه كن ببين خللي در آن مي يابي باز هم بارها نگاه كن سرانجام چشم تو خسته بسوي تو باز خواهد گشت و در خلقت خدا نقصان و بي نظمي نخواهد يافت .
مطلب دوّم : اين است كه نظم نمي تواند مولود تصادف و اتّفاق باشد و طبيعت كور و كر بي خرد آن را پديد آورده باشد « تصادف » نقطه مقابل « نظم » است كساني كه منكر نظم در جهان طبيعتند معمولاً به تصادف اعتقاد دارند امّا از آنجا كه اين كلمه در دو معني كاملاً متفاوت به كار مي رود ، توضيحي در اينجا لازم است تا اشتباهي پيش نيايد .
گاهي تصادف به معني انكار « علّت فاعلي » است كه در اين صورت مرادف با انكار قانون عليّت است كه جز براي « منكران عليّت » مورد قبول نيست زيرا حتّي ماديين كه منكر خدا هستند منكر قانون عليّت نيستند و تصادف به معني انكار علّت فاعلي را قبول ندارند .
معني ديگر تصادف كه معني رائج آن است ، انكار « علّت غايي » و به تعبير ديگر انكار « هدف » و برنامه است .
در بحث برهان نظم « تصادف » فقط به معني دوّم به كار مي رود بنابراين آنهايي كه اعتقاد به تصادف دارند ، هر گونه هدف و برنامه و جهت گيري و طبعاً هر گونه عقل و انديشه را در پيدايش اين جهان انكار مي كنند كه ادعاي آنها با آنچه بيان كرديم بسيار نادرست و غير منطقي است .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.